۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۲

جمله توئی و من نیم نیست در این میان غلط
بر رخ تست دیده ام هر دو جهان چو خال و خط

نیست تو را کرانه ی تا که کنار گیرمت
هست بسیط را بگو طرف و کنار یا وسط

در دل ما خدا بود هم بمیان بحر جان
جسم چو زورقی بودجان تو شدبسان شط

باز سفید روح بین در برو بحر میپرد
نفس بود رفیق تو در تر و خشک همچو بط

گوش گشا و دیده ها شرح غمش شنو بیا
تا که بیان کنم بسی پیش شما از این نمط

درتن آفتاب جان پخته شد ایدل حزین
خام ممان که می شوی در نظر خدا سقط

کوهی خسته دل بجان گشت مجرد از جهان
تاکه بدید بی جهت ذات و صفات ما فقط
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.