۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۹

ما چو داریم بسرو قد دلدار طمع
بلبل از حضرت ما کرد بگلزار طمع

دل هر ذره که داریم بصد دلبازی
دارد از طلعت خورشید تو انوار طمع

من دیوانه بیدل که ندارم زر و سیم
کرده ام از لب جان بخش تو صد بار طمع

زاهد اندر هوس لعل لب میگونت
کرده از صومعه ها باده خمار طمع

تا کند کحل بصر مردمک دیده ما
کرد از خاک رهت چشم گهربار طمع

یار ماخنده کند با رخ مه تا شب و روز
دارد از عاشق خود دیده خونبار طمع

گر کسی راز کرم های تو چشم طمع است
داشت کوهی ز عطاهای تو صد بار طمع
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.