هوش مصنوعی: این متن عرفانی و عاشقانه، بیانگر عشق و سوز درونی شاعر به معشوق الهی است. او از سجود و عبادت، یادآوری دهان معشوق، و غوطه‌وری در دریای وحدت سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به تأثیر نور معشوق بر عالم و روشنایی ماه و خورشید از او دارد. در نهایت، شاعر از رهایی از تعلقات دنیوی و اطمینان به حق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۱۷۲

تا ببیند او خم ابروی آن مه یک به یک
در سجود افتاد هردم جمله جان‌ها ملک

ما بیاد آن دهان در کنج خلوت شسته ایم
تا بیابیم از لب جان بخش او دلبر حنک

دیک سودای تو را پختیم ما از آب چشم
نیست اندر مطبخ ما هیچ جز آب و نمک

شمع رویت تا منور کرد عالم را هنوز
ماه و خورشیدند روشن از تو بر اوج فلک

من که در دریای وحدت غوطه خوردم در ازل
جان ما چون یونس آمد جسم مانند سمک

رست کوهی ازمن و ما تا جمال حق بدید
نیست آنرا همچو خلق این زمانه ریب وشک
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.