۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۶

دلا از خویش شو پنهان و میرو
درون دیده چون انسان و میرو

برآور سر ز خاک جمله ذرات
چو خورشید فلک تابان و میرو

چو آن یار سبک روح مجرد
در آورد چشم این خلقان و میرو

چوعشق ذات پاک حی بیچون
چو ما عاشق شو و حیران و میرو

نداند غیر او او را دیگر کس
خدا را با خدا میدان و میرو

در آور باغ همچون ابروانش
روان شو در گل و ریحان و میرو

سحرگاهان حدیث درد خود را
چوبلبل پیش او میخوان و میرو

برا کوهی چو خورشید از پس کوه
حدیث من رانی خوان و میرو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.