هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق و اشتیاق شاعر به معشوق است. در آن از عناصری مانند زلف یار، گلعذار، سروقد، ماه و خورشید استفاده شده که نمادهای زیبایی و کمال هستند. شاعر از درد فراق و اشتیاق وصل می‌گوید و در نهایت با طنزی ظریف، درد خود را با خندهٔ معشوق به پایان می‌برد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۰۰

کوته نمی شود سخن ما به گفتگو
هرشب دو زلف یار شماریم مو بمو

یک ذره سایه نیست در آفاق دیده ام
جائیکه هست ماه به خورشید روبرو

سودای زلف آن گل سیراب سرو قد
مانند غنچه در دل ما هست تو بتو

تا سر نهد بپای جوانان گلعذار
اشکم رود زدیده بهر باغ جوبجو

از بهر یک شمامه ی زلفین عنبرین
چون باد صبح در بدر افتیم و کوبکو

گفتم گذشتم از طلب وصل دلبرا
آمد ندا که حضرت ما را بجو بجو

بگریستم ز درد که جانم بلب رسید
خندید لعل یار که کوهی بگو بگو
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.