هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از مولانا، عشق الهی و وحدت وجود را با تصاویر زیبا و استعارات عمیق بیان میکند. شاعر با اشاره به جلوههای عشق در جهان، بر یگانگی معشوق حقیقی تأکید دارد و از بیقراری عاشق و بیاعتباری دنیا در برابر عشق الهی سخن میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. این شعر更适合 افرادی که با ادبیات عرفانی آشنایی نسبی دارند.
شمارهٔ ۲۰۸
سلطان عشق خیمه چو در لامکان زده
یک جلوه در جهان مکین و مکان زده
یک لمعه از لوامع خورشید روی او
بر ماه و بر ستاره و بر آسمان زده
تا برده باد بوی گل روی او به باغ
بلبل هزار نعره بهر بوستان زده
چون شد یقین که غیر تو کس نیست در جهان
اهل یقین نیند در این ره کمان زده
در جام آفتاب می لعل هر زمان
جانم بیاد لعل لب دلستان زده
وصف لبش چو روز و شب اندر زبان ماست
زانیم چه غم که درد و جهانم زبان زده
از هر دو کون خاطر کوهی چه فارغست
سر با سگان کوی تو بر آستان زده
یک جلوه در جهان مکین و مکان زده
یک لمعه از لوامع خورشید روی او
بر ماه و بر ستاره و بر آسمان زده
تا برده باد بوی گل روی او به باغ
بلبل هزار نعره بهر بوستان زده
چون شد یقین که غیر تو کس نیست در جهان
اهل یقین نیند در این ره کمان زده
در جام آفتاب می لعل هر زمان
جانم بیاد لعل لب دلستان زده
وصف لبش چو روز و شب اندر زبان ماست
زانیم چه غم که درد و جهانم زبان زده
از هر دو کون خاطر کوهی چه فارغست
سر با سگان کوی تو بر آستان زده
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.