۱۳۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۰

آفتاب منی و ماه همه
چشم و زلفت شب سیاه همه

علم و ادراک را بتوره نیست
تو نمائی به لطف راه همه

ناله می گویدم ببانگ بلند
که توئی در میان آه همه

هو غنی و انتم الفقراء
ماگدائیم و او است شاه همه

ز آفتاب رخت چو کوهی سوخت
سایه زلف او پناه همه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.