۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۶

دلا چون محرم روز الستی
ز ساقی ازل جاوید مستی

تو آن مستی که از می های دیرین
درون دیر جان ساقی پرستی

سقیهم ربهم چون ساغرت داد
ز مستی شیشه تن را شکستی

بسیط عالم جان را بدیدی
ز ترکیب تن خاکی برستی

بجز او کل شیئی هالک آمد
همیشه بوده باشد جان هستی

ز اعلی تا به اسفل دید کوهی
که جز او نیست در بالا و پستی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.