هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و اشتیاق به معشوق سخن میگوید. او از رنجهای عشق، حجابهای میان خود و معشوق، و تأثیرات عمیق این عشق بر دل و جان خود مینالد. همچنین، اشارههایی به مفاهیم عرفانی مانند مستان حقیقت و نادرویش دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارند.
شمارهٔ ۲۲۴
زلف را تا بر مه رو در نقاب انداختی
مردم چشم مرا در صد حجاب انداختی
غوطه خوردم در سرشک خویش تا بینم تو را
چون ز خورشید رخت تابی در آب انداختی
سوختی دلهای مشتاقان در آتش ساقیا
پیش مستان حقیقت زین کتاب انداختی
روز دیگر از دهانت بوسه ی کردم سؤال
گفت نادرویش واری در جواب انداختی
سوختی در آب و آتش باز انسان در چمن
ناله در جان نی و چنگ و رباب انداختی
مردم چشم مرا در صد حجاب انداختی
غوطه خوردم در سرشک خویش تا بینم تو را
چون ز خورشید رخت تابی در آب انداختی
سوختی دلهای مشتاقان در آتش ساقیا
پیش مستان حقیقت زین کتاب انداختی
روز دیگر از دهانت بوسه ی کردم سؤال
گفت نادرویش واری در جواب انداختی
سوختی در آب و آتش باز انسان در چمن
ناله در جان نی و چنگ و رباب انداختی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.