۹۸ بار خوانده شده
نمیدانم چه شور است این ز عشق دوست در دلها
که شیرینکام از او هستند مجنونها و عاقلها
به خود گفتم زعشق آسان شود هر مشکلی دارم
ولی دیدم که هر آسانم از او گشت مشکلها
کس اندر کشتی عشق ار نشیند هست طوفانی
نباید چشم امید افکند دیگر به ساحلها
گمان کردم که راه عشق راهی بیخطر باشد
بدیدم پشتهها از کشتهها در راه و منزلها
پی تاراج دین و دل به هر وادی به هر منزل
همی غارتگران دیدم ز خارجها و داخلها
گروهی واله و حیران گروهی گشته سرگردان
چه عارفها چه عاملها چه عالمها چه جاهلها
در آن وادی که بود از سیل اشکم ره پر آب و گل
همی دیدم خر و بار است کافتاده است در گلها
در آخر دیدم آن دلبر که میجستیمش از هر در
چو جان دائم بر ما هست و ما هستیم غافلها
اگر خواهی ببینی چون بلند اقبال جانان را
بباید دور کرد از خود علایقها و حائلها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
که شیرینکام از او هستند مجنونها و عاقلها
به خود گفتم زعشق آسان شود هر مشکلی دارم
ولی دیدم که هر آسانم از او گشت مشکلها
کس اندر کشتی عشق ار نشیند هست طوفانی
نباید چشم امید افکند دیگر به ساحلها
گمان کردم که راه عشق راهی بیخطر باشد
بدیدم پشتهها از کشتهها در راه و منزلها
پی تاراج دین و دل به هر وادی به هر منزل
همی غارتگران دیدم ز خارجها و داخلها
گروهی واله و حیران گروهی گشته سرگردان
چه عارفها چه عاملها چه عالمها چه جاهلها
در آن وادی که بود از سیل اشکم ره پر آب و گل
همی دیدم خر و بار است کافتاده است در گلها
در آخر دیدم آن دلبر که میجستیمش از هر در
چو جان دائم بر ما هست و ما هستیم غافلها
اگر خواهی ببینی چون بلند اقبال جانان را
بباید دور کرد از خود علایقها و حائلها
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.