هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از درد عشق و فراق سخن می‌گوید. او از بی‌خوابی‌های شبانه، ناله‌های عاشقانه و اشک‌های بی‌پایان خود می‌گوید. شاعر عشق به معشوق را بالاتر از هر چیز می‌داند و حتی پادشاهی هفت اقلیم را در برابر عشق او ناچیز می‌شمرد. همچنین، او از یادگیری تنها درس عشق در مکتب زندگی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات شدید است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارند.

شمارهٔ ۲

کس نخوابد تا به صبح از ناله ی من هر شبا
هر شب از بس تا به صبح از درد گویم یا ربا

زلف بر روی تو بینم عقرب است اندر قمر
پس منجم از چه گوید شد قمر در عقربا

همچو من کوکب شناس امروز در عالم مجو
بس که هر شب تا سحرگه می شمارم کوکبا

ناصح از عشق تو منع ما کندآگاه نیست
ز اینکه غیر از عشق رویت نیست ما را مذهبا

پادشاه هفت اقلیم ار شود نبود چنانک
پاسبانی بر سر کوی تو گیرم منصبا

غیر حرف عشق دلبر نیست بر لوح دلم
از معلم یاد نگرفتم جز این درمکتبا

با وجود اینکه سیل اشک بگذشت از سرم
گوئی اندر آتشم از عشق آن بت از تبا

ز آن بلند اقبال در شیرین کلامی شهره شد
بس که می گوید حکایت زآن بت شکرلبا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.