هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، به توصیف زیبایی‌های معشوق و دل‌باختگی شاعر می‌پردازد. در آن از تشبیهات و استعاره‌های ادبی مانند زلف پرچین، چشم مست، و نقاب معشوق استفاده شده است. شاعر از درد فراق و ناکامی در عشق نیز سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۹

کنی تا کی پریشان چون دل من زلف پر چین را
نمائی چند بی سامان همی دلهای مسکین را

به هر سوکامدی از مشک تاتار آبرو بردی
به هم کمتر زن ای باد صبا آن زلف پرچین را

بت شیرازی ما گر نقاب از چهره بردارد
ز آب و رنگ بی رونق کند صورتگر چین را

بدو گفتم الف ما را بشد چون دال از لامت
به بالا برد نون بر چشم میم آورد پس سین را

نموده چشم مست تو ز هر سر فتنه ای برپا
گناهی نیستش از بند بگشا زلف مشکین را

شنیدم گفته بودی نرخ بوسی کرده ای جانی
من آن دادم ندانستم به مستی گفته ای این را

نیامد چون روا کام دلش ز آن خسرو خوبان
بلنداقبال داد آخر به تلخی جان شیرین را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.