هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و عشق ناکام خود می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند. او آرزو می‌کند که حتی پس از مرگ نیز معشوق به مزارش سر بزند و او را زنده کند. شاعر معشوق را به قد و قامت بت‌ها و ماه تشبیه می‌کند و از بخت خوابیده‌اش می‌نالد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰

از پریشانی من گر خبری بود تو را
به من و حال دل من نظری بود تو را

زنده گردم ز لحد رقص کنان برخیزم
بعد مرگ ار به مزارم گذری بود تو را

به شبیه قد و رخسار بت من بودی
به سرای سروچمن گر قمری بود تو را

یا که چون طره او مشک ترت بود ثمر
یا خرامیدن و پای دگری بود تو را

دل چون آهن آن سیم بدن نرم شدی
اگر ای آه دل من اثری بودتو را

بخت خوابیده من چشم گشودی از خواب
ای شب هجر گر از پی سحری بود تورا

چون من خون شده دل بودبلند اقبالت
گر به دل عشق بت سیم بری بود تو را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.