هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد عاشقی است که از فراق یار خود رنج می‌برد. شاعر از نبودن معشوق، بی‌خبری از او، گریه‌های بی‌پایان و سوختن در آتش هجران می‌گوید. او با وجود ناامیدی از یار، همچنان به عشقش وفادار است و غم عشق را پرورش می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل احساسات عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و هجران ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۰

نامه ای قاصد اگر آورد از دلبر ما
زر چه باشد به نثار قدم او سر ما

روزگاری است که هیچم خبری ازخود نیست
که نه دلبر بر ما باشد و نه دل بر ما

من که عاجز شدم از نامه نوشتن بر دوست
شسته شد بسکه خط از گریه چشم تر ما

هر شب از بس ز غم زلف سیاهش گریم
سرخ اطلس شده از خون جگر بستر ما

روز و شب با غم عشق رخ اوخرسندم
پرورش کرده به غم چون دل غم پرور ما

ناامید این قدر از بختم و مأیوس از یار
که گر آید به برم می نشود باور ما

سوزم از آتش هجران و بلنداقبالم
گر به سویش ببرد باد ز خاکستر ما
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.