هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه ناشی از فراق و هجران است. شاعر از آتش عشق و دود اشک‌هایش می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی زیان ناشی از معشوق برایش بهتر از سود دیگران است. همچنین، او به صبر در برابر فراق اشاره می‌کند، اما در نهایت صبرش را نابود شده می‌بیند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد فراق و اندوه عاشقانه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۴۱

به پیش آتش چهر توزلف تو دود است
ز دود توست مرا دیده گریه آلود است

تو رابه معرکه حاجت به خود وجوشن نیست
که موی بر سر ودوش تو جوشن وخود است

رسم به وصل توهر چند زودتر دیر است
رهم ز هجر تو هر چند دیرتر زود است

اگر مرض ز تو باشد مراست به ز علاج
وگر زیان ز توآید مرا به از سود است

ز دردهجر عجب خشک گشته کام ولبم
عجب تر اینکه کنارم ز اشک چون روداست

مرا به عشق توجشنی است باده خون جگر
پیاله کاسه چشمم دل از فغان رود است

علاج درد فراق تورا به صبر کنند
ولی به پیش فراق تو صبر نابود است

اگر چه عهد شکستی ولی بلند اقبال
هنوز از تورضامند وبازخشنود است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.