هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن می‌گوید. او از بی‌وفایی معشوق، بدگویی دیگران و جفای زمانه شکایت دارد، اما در عین حال، عشق و وفاداری خود را بیان می‌کند. همچنین، به بهشت و حورالعین اشاره می‌کند و بیان می‌کند که معشوق برای او بهشت است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفای زمانه و درد عشق نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۸

بها را چکنم من که چون خزان به من است
خزان به برگ رزان چون کندچنان به من است

به جز وفا چه بدی دیده است از من زار
که اوبه گفته بدگوی بدگمان به من است

چه حاجت است به حور وجنان مرا ای شیخ
که یار حور من وکوی او جنان به من است

بهای بوسی اگر صد هزار جان گیری
بگو هنوز که مغبونم وزیان به من است

خطا چه سر زده از من که آن پری پیکر
ز من بری شده اینگونه سر گران به من است

به حیرتم که چه کوکب به طالع است مرا
که هر چه جور وجفا دارد آسمان به من است

روا بودکه بخوانی مرا بلند اقبال
دمی که آن مه بی مهر مهربان به من است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.