هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او در هرچه می‌نگرد، نشانه‌ای از یار می‌یابد و عشق او را به حدی توصیف می‌کند که دین و دل از کف می‌برد. شاعر از بیماری نرگس چشم یار و پرستار بیمار خود سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که غم دلدار از او دور نخواهد شد. در نهایت، او عشق خود را به عنوان متاعی ارزشمند و شایسته‌ی بازار خود توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه‌ی عمیق و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'کافر شدن' به خاطر عشق ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح داشته باشد.

شمارهٔ ۵۷

هرچه را می‌نگرم عکس رخ یار من است
هرکجا می‌گذرم قصه دلدار من است

هر که دریافت که من عاشق دلدار شدم
می بردرشک ودمادم پی آزار من است

دل ودین از کف من برد و مرا کافر کرد
کافرم تا رخ وزلفش بت وزنار من است

عجبی نیست که بیمار بود نرگس دوست
عجب این است که بیمار پرستار من است

غم دلدار نخواهم ز برم دور شود
زآنکه در خلوت دل محرم اسرار من است

حاجت شمع وچراغم نبود در شب تار
تا که مهتاب رخش شمع شب تار من است

گفتمش باعث دیوانه دلی چیست مرا
گفت از جلوه رخسار پری وار من است

گفتم آید به چه کار این دل خون گشته بگفت
این متاعی است که شایسته بازار من است

گفتمش ده خبر از شعر بلنداقبالم
گفت شیرین چو لب لعل شکر بار من است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.