هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و از تأثیر نگاه سیه‌چشم او بر جان و دل خود می‌نالد. او زیبایی معشوق را با ماه و سرو مقایسه می‌کند و از عشق بی‌پایان خود به او سخن می‌گوید. با وجود هشدار دل به خود، شاعر تسلیم عشق می‌شود و حتی گناه نگاه به رخسار معشوق را برتر از ثواب می‌داند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده‌تر، مناسب‌تر برای سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۶۹

از سیه چشم توروزم سیه است
آفت جان ودل از یک نگه است

گردچشمت ز پی غارت دل
مژه صف بسته چو شاه و سپه است

نه چو بالای توسرو است به باغ
نه چو رخسار تو تابنده مه است

در بر سرو نه کس دیده قبا
بر سر ماه نه گاهی کله است

بر سر سرونه ماهی است تمام
بر رخ ماه نه زلف سیه است

کی دهی ره به گدای چومنی
که گدای در توپادشه است

این گنه به ز ثواب است مرا
گر نگه بر رخ خوبان گنه است

گفتم ای دل به ره عشق مرو
زآنکه در هر قدمی چه به ره است

گفت دیدم به زنخدانش چهی
که همی میل دلم سوی چه است

گر چه از عشق بلند اقبالم
لیکن از چشم تو روزم سیه است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.