هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و احساسات خود نسبت به معشوق سخن می‌گوید. او از دیدن پیرهنت معشوق رشک می‌برد و از زیبایی‌های او مانند غنچه صبا، بدنت گل‌گونه، زلف پر شکن و خال رویش یاد می‌کند. شاعر خود را فدای معشوق می‌داند و عشق او را با شیر و آهو مقایسه می‌کند. در پایان نیز از شیرینی سخنان معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۹۹

رشک می آیدم ز پیرهنت
که زندبوسه هر زمان به تنت

مده از پیرهن به تن آزار
نکنم چاک دل چو پیرهنت

می درد پیرهن ز غنچه صبا
دیده بی پرده تاگل بدنت

مرغ دل را کنی ز دانه خال
بسته دام زلف پر شکنت

بر لب چشمه بقا خضر است
یا که خال است گوشه دهنت

جان به رنج از ترنج غبغب تو
دل پر آسیب سیب بر ذقنت

می کندصید صد هزاران شیر
به یکی جلوه آهوی ختنت

ز آب وگل نیستی سرشت تو چیست
ای فدا صد هزار همچو منت

نبود هرگز ای بلنداقبال
قندرا طعم شکر سخنت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.