هوش مصنوعی: این شعر از جامی، شاعر و عارف ایرانی، به نقد زهد ریاکارانه و تظاهر به تقوا می‌پردازد. شاعر در این متن، زاهدان متظاهر را به دلیل تکبر، تزویر و حسد سرزنش می‌کند و بر وحدانیت خداوند تأکید دارد. او عشق به خدا را برتر از علوم ظاهری مانند نحو و فقه می‌داند و به دنبال توفیق و صفا از معبود یکتاست. همچنین، شاعر به تفاوت‌های ظاهری بین بت‌پرستی و خداپرستی اشاره می‌کند و بیان می‌کند که اگر کسی به دنبال خدا باشد، مکان (کعبه یا دیر) اهمیتی ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی به زهد ریاکارانه نیاز به درک عمیق‌تری از بافت فرهنگی و تاریخی دارد.

شمارهٔ ۱۱۹

زاهدا کم کن بلنداقبال را تکفیر و رد
نام او راحرز کن چون قل هوالله احد

با گلی ومی اگر گوئی که ما دل بسته ایم
توچرا دل بسته ای بر کبر وتزویر وحسد

گر خدا جوئی کندکس چه به کعبه چه به دیر
نیست جز موئی تفاوت مر صنم را با صمد

چون تو را بینم که بر گردن بودتحت الحنک
یادم آید آیه فی جید حبل من مسد

ما ز معبود احدجوئیم توفیق وصفا
تو همی از خلق می خواهی شود ومستند

تومدد جوئی به کارخود ز علم نحووفقه
ما به علم عشق می جوییم از یزدان مدد

تو اسد گوئی که حیوانی چنین است وچنان
ما چه قدرت های یزدانی که بینیم از اسد

احوالی را دور کن از دیده تا بینی درست
کن جواهر سرمه ای در چشم اگر داری رمد

حد جامی چیستگو بامن زعلم ار آگهی
حد می گر میزنی بر باده خواران زن به حد

منکر قول بلنداقبال اگر گردد کسی
نام منکر گردد او را از حروف واز عدد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.