هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به توصیف معشوق و احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از موی معشوق، چشم‌های مست او، خال روی صورتش و قامت بلندش به زیبایی یاد می‌کند و عشق و شیفتگی خود را بیان می‌دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم به کار رفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند.

شمارهٔ ۱۲۱

خون به دل از بوی مویت نافه تاتار دارد
نافه تاتار کی مشکی چومویت بار دارد

خال رخسار تورا خوانم خلیل الله زیرا
کاندر آتش رفته وآتش را به خودگلزار دارد

ترک چشم مستت از مژگان به کف بگرفته خنجر
نه همی با ما که جنگ او با در و دیوار دارد

نسبتی نبودبه سرو وماهت از رخسار وقامت
سروکی چالش نماید مه کجا گفتار دارد

فرق ننهددوست را چشم تو از مستی ز دشمن
لیکن اندر دلبری هوش دو صد هشیار دارد

چشم یار منبود بیمار ای دل ناله کم کن
کس ننالد اینچنین در بر اگر بیمار دارد

نیست از جور و جفا گر ترک من ضحاک دوران
از دوگیسو بر دو دوش خودچرا دومار دارد

یار ما هست ار چه هر جائی ولیکن لن ترانی
می دهد پاسخ به هر کس خواهش دیدار دارد

آن قیامت قامت ازقامت قیامت کرده برپا
با بلنداقبال گوئی تا قیامت کار دارد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.