هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از درد عشق و فراق می‌نالد و از تأثیرات آزاردهندهٔ معشوق بر روح و روان خود سخن می‌گوید. او از بی‌قراری، آشفتگی، و از دست دادن دین و دل و هوش به دلیل نگاه معشوق شکایت دارد، اما در عین حال، این عشق را موجب بلندی اقبال خود می‌داند و خود را همچون منصور حلاج، فدایی عشق معشوق می‌خواند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانهٔ پیچیده و احساسات شدید است که درک آن برای نوجوانان کم‌سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره‌هایی مانند 'دین و دل و هوش از دست دادن' یا 'جور معشوق' نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۳۴

درخواب بسی آن پری آزارمرا کرد
بخت بد من آه که بیدار مرا کرد

گفتم که دلم هست بسی طالب دیدار
بنمود رخ وصورت دیوار مرا کرد

آسیمه سر ازچهره چون نار مرا ساخت
آشفته دل از طره طرار مرا کرد

دین و دل وهوش وخرد از دست مرا برد
از یک نگه آسوده زهر چار مرا کرد

گلقند از آن لعل شکر بار مرا داد
ز آن نرگس بیمار چو بیمار مرا کرد

این می ز کجا بودکه ساقی به یکی جام
برد از سر من مستی و هشیار مرا کرد

فرموده مگر خواجه قبولم به غلامی
کامروز همی جانب بازار مرا کرد

آزار مکن بر دلم ای ترک دل آزار
کز جان وجهان جور تو بیزار مرا کرد

الحمد چه اقبال بلندی است که دارم
منصور صفت عشق تو بردار مرا کرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.