هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه‌ای است که شاعر از عشق به معشوق متحمل شده است. او از تأثیرات عمیق این عشق بر دل و جان خود سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که این عشق او را پریشان و ویران کرده است. شاعر همچنین به قدرت عشق و تأثیر آن بر زندگی خود اشاره می‌کند و از معشوق به عنوان کسی که باعث تغییر حال او شده، یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۴۰

رخنه ها از مژه آن ترک در ایمانم کرد
چه بگویم که چه کاری به دل و جانم کرد

عزم کرده است همانا که کندتعمیرم
ورنه از ریشه سبب چیست که ویرانم کرد

نه من از گردش ایام پریشان شده ام
که پریشانی زلف تو پریشانم کرد

یوسف از دست تومیکرد شکایت که مرا
گاه در چاه و گهی خسته زندانم کرد

هستم ازعشق تو سرباز ولی همت عشق
یاور حال دل من شد وسلطانم کرد

بهجهان نام ونشان هیچ نبود از من زار
التفات تو چنین میر جهانبانم کرد

گفتی ازچیست چنین شهره بلنداقبال است
عشق روی تو چنین شهره دورانم کرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.