هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از ناامیدی و درد عشق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که معشوقش به رغم تمام رنج‌هایی که او متحمل شده، هیچ توجهی به او نکرده و حتی در مواقع نیاز یاری‌اش ننموده است. همچنین، شاعر از بی‌وفایی و بی‌مهری معشوق و ناعادلانه بودن دنیا گله می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاطفی عمیق و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. همچنین، درک کامل مفاهیم و احساسات بیان‌شده نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۴۲

در بر دلدار کی رفتم که دلداری نکرد
کی غم دل پیش او گفتم که غمخواری نکرد

کی به اوگفتم که بیمارم چو چشمت از غمت
کو به بالینم نشدحاضر پرستاری نکرد

کی به اوگفتم که از هجرت دلی دارم خراب
کو به تعمیرش به وصل خویش معماری نکرد

کی به گلزار دل خود راه داد او را کسی
کو نشدخود باغبان آنجا وگلکاری نکرد

کی به عمر از ما خطاکاران خطایی دید دوست
کونشد ستار عیب ما وغفاری نکرد

با کسی گر داوری می بود ما را در جهان
یاوری کی خواستیم از او که او یاری نکرد

با دلم کرد آنچه دلبر از لب شنگرف گون
با همه کینی که دارد چرخ زنگاری نکرد

بر دل من صد هزاران آفرین از کردگار
کانچه دید آزار صابر آمد وزاری نکرد

عطر زلفش آنچه با مغز بلند اقبال کرد
عنبر سارا نکرد ومشک تاتاری نکرد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.