هوش مصنوعی: این شعر از ترس و هراس شاعر از عشق و عاشقی سخن می‌گوید. شاعر از دیدن موهای مجعد معشوق می‌ترسد و اشاره می‌کند که هر کس دل‌باخته باشد از این عشق می‌ترسد. همچنین، شاعر از درد و رنج عشق و سوختن در آتش آن می‌گوید و خود را با پروانه مقایسه می‌کند که بدون ترس به سوی آتش می‌رود. در نهایت، شاعر بر اهمیت گفتن حقیقت تأکید می‌کند، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و تمثیل‌های فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'خنجر' و 'دار' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۴۴

دلم ازدیدن آن طره طرار می ترسد
بلی هرکس ندارد دل چو بیندمار می ترسد

مکن زاری دلا اندر بر چشم سیاه او
که گر آواز زاری بشنود بیمار می ترسد

ز بیم آن زلف لرزد پیش چشم وابروی جانان
بلی هر کس که باشدرهزن وطرار می ترسد

مگر زلفش زره پوش است واز خنجر نیندیشد
که هر کس بنگری از مست خنجر دار می ترسد

نیم عاشق از آن گل گر کنم دست طلب کوته
مخوان گلچین هر آنکس را که دست از خار می ترسد

مرا درسوختن از عشق پروانه چوپروانه
نمی باشد خلیل الله کسی کز نار می ترسد

بلنداقبال حرف حق زن ار ریزند خونت را
نه منصور انا الحق گواست آن کز دار می ترسد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.