هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعات عشق، هنر، ادب، و رنج‌های عاشقانه می‌پردازد. شاعر از بی‌هنری و بی‌ادبی برخی افراد شکایت دارد و عشق را به عنوان عاملی دردناک اما شیرین توصیف می‌کند. همچنین، به مفاهیمی مانند دیوانگی ناشی از عشق، نفرت از مردم، و وابستگی به معشوق اشاره می‌شود.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به رنج و دیوانگی ناشی از عشق وجود دارد که مناسب گروه‌های سنی بالاتر است.

شمارهٔ ۱۸۳

بدبخت هر که بی هنر وبی ادب بود
گر برگ و بر درخت نیارد حطب بود

روز است وآفتاب بلند است وهر کسی
روشن چراغ کرده که تاریک شب بود

ما رسته از جهان وبه دلدار بسته دل
نفرت زخلق جستن ما زاین سبب بود

شهد است چون شرنگ به کامم ز دست غیر
وز دست دوست زهر هلاهل رطب بود

دیوانگی ز عشق که مکروه عالمی است
واجب به ما شد ار به کسی مسحتب بود

ترکی ربوده دل ز کف من که همچو او
شوخی نه درعجم نه بتی درعرب بود

آتش به جانم از بت خویش وبه من طبیب
گوید که گرمی تنت آثار تب بود

من رندو مست وعاشق وبدنام و شیخ خام
کنعم کند ز عشق تو این بوالعجب بود

اقبال هر که را که بلنداست در جهان
پیوسته گفتگوی تواش ورد لب بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.