هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از درد فراق و یاد یار سخن میگوید. شاعر با تصاویر زیبا مانند گلگون شدن روی یار و اشکهای سیاه و سرخ، احساسات خود را بیان میکند. او از داغ دل، شوق دیدار و زیبایی بیحدوحساب معشوق مینالد و شهرت عشقش در شهر را یادآور میشود.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۲۰۴
گلگون چو روی یار من از غازه می شود
داغ دل من از غم اوتازه می شود
از یادچشم وچهره او اشک وبخت من
سرخ وسیه چو سرمه وچون غازه می شود
اوجا به شهر دارد ودارم عجب از آنک
بیرون به سیر باغ ز دروازه می شود
هر گه به یاد آیدم آن چشم نیمخواب
اعضای من زشوق به خمیازه می شود
بی پرده دید هر که رخ دوست را چومن
داندکه حسن تا به چه اندازه می شود
ای دل نگفتمت که مگو وصف روی دوست
دیدی نگفته شهر پر آوازه می شود
داغ دل من از غم اوتازه می شود
از یادچشم وچهره او اشک وبخت من
سرخ وسیه چو سرمه وچون غازه می شود
اوجا به شهر دارد ودارم عجب از آنک
بیرون به سیر باغ ز دروازه می شود
هر گه به یاد آیدم آن چشم نیمخواب
اعضای من زشوق به خمیازه می شود
بی پرده دید هر که رخ دوست را چومن
داندکه حسن تا به چه اندازه می شود
ای دل نگفتمت که مگو وصف روی دوست
دیدی نگفته شهر پر آوازه می شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.