هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و دیوانگی ناشی از آن سخن میگوید. او توصیف میکند که چگونه عشق به معشوق، او را از پیری و خمیدگی رهانیده و در عین حال دیوانهاش کرده است. همچنین، از جذابیتهای معشوق مانند ابرو و مژههایش یاد میکند و تأثیر وصل و هجران او را بر زندگی خود بیان میدارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری بیشتری داشته باشد.
شمارهٔ ۲۰۷
آن پری پابست گیسوی گره گیرم نمود
عاقبت دیوانه ام کرد وبه زنجیرم نمود
من نمی دادم بدودل نعلی از ابروی خویش
اندرآتش بردوسحری کردوتسخیری نمود
اینهمه چنین برجبین و چهرم از پیری مبین
درجوانی عشق روی اوچنین پیرم نمود
نیست از بسیاری عمر اینکه پشتم گشته خم
قد خمیده چون کمان آن قدچو تیرم نمود
اندر اول سر به سر هجرش مرا دیوانه کرد
واندر آخر وصل او آباد وتعمیرم نمود
گفتم آهوئی است چشم او چو دیدم مژه اش
مات گشتم درنظر چون چنگل شیرم نمود
چون بلند اقبال بودم درهمه قولی فصیح
وصف رویش اخرس وعاجز ز تقریرم نمود
عاقبت دیوانه ام کرد وبه زنجیرم نمود
من نمی دادم بدودل نعلی از ابروی خویش
اندرآتش بردوسحری کردوتسخیری نمود
اینهمه چنین برجبین و چهرم از پیری مبین
درجوانی عشق روی اوچنین پیرم نمود
نیست از بسیاری عمر اینکه پشتم گشته خم
قد خمیده چون کمان آن قدچو تیرم نمود
اندر اول سر به سر هجرش مرا دیوانه کرد
واندر آخر وصل او آباد وتعمیرم نمود
گفتم آهوئی است چشم او چو دیدم مژه اش
مات گشتم درنظر چون چنگل شیرم نمود
چون بلند اقبال بودم درهمه قولی فصیح
وصف رویش اخرس وعاجز ز تقریرم نمود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.