۱۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳۷

چنگ این همه در طره طرار مینداز
در چنبر این مار سیه چنگ مینداز

بردی دلم از بر ز برم نیز ببر جان
جانا به میان دل وجان جنگ مینداز

درمجلس ما شیشه وجام و می ناب است
ای چرخ ستم پیشه دگر سنگ مینداز

رانی چو زایوان بدهم جا بر دربان
دورم ز بر خویش به فرسنگ مینداز

سرباز توهستم من وسلطان منی تو
با تواست مرا کار به سرهنگ مینداز

چون چنگ تورا ناله زاری چودل ما است
از چنگ خودای مطرب ما چنگ مینداز

آنرا که بلنداقبال آمد زوصالت
برگو که دگر چشم به اورنگ مینداز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.