هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد دوری از معشوق و التماس برای رحم و توجه اوست. شاعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، از شراب، گل، بلبل، زلف و دیگر عناصر طبیعت برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۴۱

ساقی دگر شراب به جام از سبو مریز
مستم ز چشم تو میم اندر گلومریز

ناسورکرد زخم دل من ز بوی تو
با شانه مشک این همه از چین مومریز

رحمی به بلبل آور ودرگلستان مرو
از رنگ وبوی خویش ز گل رنگ وبو مریز

از زلف دل ز پیر وجوان بیش از این مبر
چوگان خویش را ببر این قدر گو مریز

خواهم که جان به پای تو ریزم به أذن تو
قابل نی وقبول کن از من مگو مریز

همچون مگس به سر زند از غم شکرفروش
شیرین لبا دگر شکر ازگفتگو مریز

هست ار رقیب با تو مشوتندوترش رو
ای دوست پیش خصم مرا آبرو مریز

حیف است کز نظر برود رنگ لعل دوست
ای دیده خون دل دگر از هجر او مریز
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.