۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۳

عقل حیران گشته اندرکار عشق
کس نگردید آگه از اسرار عشق

در علاج من مکش رنج ای طبیب
زآنکه می باشد دلم بیمار عشق

جز دل بریان و خوناب جگر
هیچ رایت نیست در بازار عشق

نیست از پیری که خم شد پشت من
پشت من خم گشته است از بار عشق

از وجود ما اثر نگذاشت هیچ
آفرین ها باد برکردار عشق

زاهدا از کف بنه تسبیح را
کن حمایل همچومن زنار عشق

از ازل نامم بلند اقبال شد
ثبت کردندش چودرطومار عشق
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.