۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۹

ای دل اگر یار منی در عشق شو ثابت قدم
ور تو پرستار منی خو کن به درد ورنج وغم

از درد وغم گر خون شوی وز دیده ام بیرون شوی
افزون تر از اکنون شوی در نزدجانان محترم

رو درپی آن نازنین درهر صباح وهر پسین
درهر زمان وهر زمین گر دیر باشد یا حرم

گر آن نگار تندخو شد ترش روی و تلخ گو
باید که اندر پیش او نه لا بگوئی نه نعم

هستی اگر پابست وی یا مست چشم مست وی
ساغر بنوش از دست وی هست ار به جای باده سم

باید ز توصدق وصفا یار ار کند جور وجفا
کزتونشاید جز وفا وزاونباید جز ستم

از دل ز اهل حال شو چون من بلند اقبال شو
ساکت ز قیل وقال شو غمگین مباش از بیش وکم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.