هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عاشقانه و دردهای ناشی از عشق است. شاعر از اسارت در دام عشق، بی‌اختیاری در برابر احساسات، و تأثیرات متغیر عشق بر زندگی خود سخن می‌گوید. او از ناآگاهی دیگران از حال و اسرار درونی خود گلایه دارد و عشق را به عنوان نیرویی قدرتمند و غیرقابل کنترل توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند بی‌اختیاری و درد عشق نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۱۷

نه من به عشق تو امروز خسته وزارم
که کرده اندبه روز ازل گرفتارم

بگفتم از پی خوبان دلا مروگفتا
گمانم اینکه یقین کرده ای که مختارم

مگر به دست من است اختیار من بگذار
که تا بسوزم و سازم کنی چه آزارم

به دست هیچ کسی اختیار کاری نیست
توگرخبر نیی از کار من خبر دارم

به گردن است مرا رشته ای ز طره دوست
به هر طرف که کشد می روم چو ناچارم

گهی مرا به یمین می بردگهی به یسار
گهی عزیز نماید گهی کند خوارم

کسی که آمده اقبال اوبلند از عشق
چرا خبر نبود از من و ز اسرارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.