هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق عمیق خود به معشوق اشاره می‌کند و بیان می‌دارد که حتی در غیاب او نیز این عشق پابرجاست. او از تأثیرات عشق بر زندگی خود می‌گوید و تأکید می‌کند که هیچ‌چیز نمی‌تواند این پیوند را از بین ببرد. همچنین، شاعر از پیری و ناتوانی‌های جسمی می‌گوید، اما عشق او را همچنان قوی نگه داشته است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به پیری و جدایی نیاز به بلوغ ذهنی برای درک دارد.

شمارهٔ ۳۲۷

خیال رویتوبیرون نمی رودزدلم
بلی به عشق تو آمیخته است آب وگلم

اگر که رشته عمر مرا ز هم گسلی
گمان مدار که پیوند دوستی گسلم

غیاب روی تو بامن چه می تواند کرد
که درحضور تو گوئی نشسته متصلم

بهای بوسه زمن جان ودل چه می طلبی
نه جان ز عشق تو دارم نه دل مکن خجلم

مرا کسالت پیری ز پا نیفکنده است
ز درد عشق توپیمان گسل چنین کسلم

دهدچوشعر توشعرم همه پریشانی
ز بس چوزلف تو آشفته گشته است دلم

اگر چه گشته ام از عاشقی بلنداقبال
گرم نه لطف توشامل شود به حال ولم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.