هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دلباختگی سخن میگوید و خود را درگیر احساسات شدید و گاه противоречиو نسبت به معشوق توصیف میکند. او از مستی، پستی و بلندیهای عشق و تسلیم شدن در برابر معشوق میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههایی مانند مستی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۳۷
همچو چشم آن صنم بی باده مستی می کنم
چون دهانش نیستم دعوی هستی می کنم
نیستم آگه که کافر یا مسلمانم ولی
این قدر دانم که من دلبرپرستی می کنم
خواست ترک چشم مست اوبرد دل از کفم
زلفش از من بردوگفتا پیشدستی می کنم
گر شوم ماهی روم درقعر دریاها فرو
گویدم زلفش کجا جستی که شستی می کنم
گر چه از عشق رخش هستم بلند اقبال لیک
در رهش افتاده ام چون خاک پستی می کنم
چون دهانش نیستم دعوی هستی می کنم
نیستم آگه که کافر یا مسلمانم ولی
این قدر دانم که من دلبرپرستی می کنم
خواست ترک چشم مست اوبرد دل از کفم
زلفش از من بردوگفتا پیشدستی می کنم
گر شوم ماهی روم درقعر دریاها فرو
گویدم زلفش کجا جستی که شستی می کنم
گر چه از عشق رخش هستم بلند اقبال لیک
در رهش افتاده ام چون خاک پستی می کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.