۱۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۶۲

یا رب آن عمر ز من رفته به من بازرسان
آن گرانمایه درم را به عدن بازرسان

نه دل اندربر من باشد ونه دلبر من
دلبرم را به بر ودل بر من بازرسان

تا که گل شد زچمن روی چمن گشت چومن
صوت بلبل به گل وگل به چمن بازرسان

روز وشبناله کشددل به برم چون ناقوس
بت کافر دل ما را به شمن بازرسان

عهدکردم که کنم جان به نثار قدمش
به منش تا رمقی هست به من بازرسان

نشکنم عهد به زلفش قسم انشاء الله
یا ربم زود به آن عهد شکن بازرسان

گشت چون نافه دل تنگ من از غم پرخون
آهوی وحشی ما را به ختن بازرسان

بکن از وصل رخ یار بلنداقبالم
آن سفرکرده ما را به وطن بازرسان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.