هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از خداوند می‌خواهد که عشق و دلبر از دست رفته‌اش را به او بازگرداند. او از فراق و درد دوری یار می‌نالد و آرزو می‌کند که دوباره به وصل معشوق برسد. همچنین، از طبیعت و عناصری مانند گل، بلبل، و آهوی وحشی برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۳۶۲

یا رب آن عمر ز من رفته به من بازرسان
آن گرانمایه درم را به عدن بازرسان

نه دل اندربر من باشد ونه دلبر من
دلبرم را به بر ودل بر من بازرسان

تا که گل شد زچمن روی چمن گشت چومن
صوت بلبل به گل وگل به چمن بازرسان

روز وشبناله کشددل به برم چون ناقوس
بت کافر دل ما را به شمن بازرسان

عهدکردم که کنم جان به نثار قدمش
به منش تا رمقی هست به من بازرسان

نشکنم عهد به زلفش قسم انشاء الله
یا ربم زود به آن عهد شکن بازرسان

گشت چون نافه دل تنگ من از غم پرخون
آهوی وحشی ما را به ختن بازرسان

بکن از وصل رخ یار بلنداقبالم
آن سفرکرده ما را به وطن بازرسان
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.