۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۶۳

نیست غم پروانه را از سوختن
بایداز اوعلم عشق آموختن

خواهی ار روشندلی مانند شمع
آتشی باید به جان افروختن

ریخت چشمم در دلم خون هر چه بود
ز آن تلف آمد وز این اندوختن

جامه صبرم که شددر هجر چاک
جز ز دست وصل نایددوختن

خویش را پروانه کن پروا نکن
ای بلند اقبال اندرسوختن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.