هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد عشق و هجران است. شاعر از رنجهای عاطفی خود میگوید و اینکه تنها خداوند از حال او آگاه است. او از بیقراری، دوری از معشوق و تأثیرات این دوری بر زندگی خود سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق و پیچیدهای است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۷۷
هر که را بدخو است یار آگه بود از حال من
دوزخی در قعر نار آگه بود ازحال من
کس نداند چون بود حال دلم در زلف تو
صعوه درکام مار آگه بوداز حال من
بی می لعل لبت افتاده ام چون چشم تو
هر که افتد درخمار آگه بود از حال من
نه به غیر من تنی دارد خبر از جور تو
نه کسی جز کردگار آگه بود از حال من
شب زهجرانت نداند کس چه سانم تا به روز
مرده شاید درمزار آگه بود از حال من
دور ازگلزار رویت ای به رخ چون نوبهار
در خزان باید هزار آگه بود از حال من
از بلند اقبال از حالم چه می جوئی سراغ
او کجا یک از هزار آگه بود ازحال من
دوزخی در قعر نار آگه بود ازحال من
کس نداند چون بود حال دلم در زلف تو
صعوه درکام مار آگه بوداز حال من
بی می لعل لبت افتاده ام چون چشم تو
هر که افتد درخمار آگه بود از حال من
نه به غیر من تنی دارد خبر از جور تو
نه کسی جز کردگار آگه بود از حال من
شب زهجرانت نداند کس چه سانم تا به روز
مرده شاید درمزار آگه بود از حال من
دور ازگلزار رویت ای به رخ چون نوبهار
در خزان باید هزار آگه بود از حال من
از بلند اقبال از حالم چه می جوئی سراغ
او کجا یک از هزار آگه بود ازحال من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.