هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از زبان شاعری بیان می‌شود که از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید. شاعر از زیبایی‌های معشوق، مانند موهای مشکین و روی کافورگون او یاد می‌کند و از تأثیرات عمیق عشق بر زندگی خود می‌نویسد. معشوق نیز با گفتار و رفتار خود، شاعر را بیشتر مجذوب می‌کند. در نهایت، شاعر بهشت برین را در راه رسیدن به معشوق می‌داند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای سنین پایین نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۸۱

ای ترک مشک طره کافور روی من
دور از رخ توگشته چو کافور موی من

سازی مس وجود مرا زره ده دهی
گرافکنی نظر ز کرامت به سوی من

زد آتشی به خرمن عمرم هوای او
عشق رخش بریخت به خاک آبروی من

گفتم ندانم از چه دلم مست وبی خود است
گفتا که خورده باده ناب از سبوی من

گفتم که مبتلای زکامم به سال ومه
گفتا مگر رسیده به مغز تو بوی من

گفتم که ره مرا به بهشت برین بود
گفتا بلی گرت گذر افتد به کوی من

اقبال من بلنداز آن شد که روز وشب
از سروقامت تو بود گفتگوی من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.