هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به توصیف معشوق و احساسات شاعر می‌پردازد. شاعر از زلف سیاه، چشم‌های فتنه‌انگیز و قد بلند معشوق سخن می‌گوید و از عشق و رنج خود می‌نالد. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند بخت، تقدیر و گناه دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۳۸۷

در نافه از خطا مشک می زدبسی دم از بو
بو برد چون ز زلفت از شرم شد سیه رو

پیدا رخت به زلفت در سنبله است زهره
یا مه به برج عقرب یا شمس در ترازو

در آتش عذارت زلفت بود سمندر
از سوختن سیه شدهمچون پر پرستو

جنگ ار به مانداری داری ندانم از چیست
تیر وکمان و جوشن از ابرو ومژه ومو

جز چشم تو که کرده است صید دلم که دیده
در روزگار شیری گردد شکار آهو

دیدی که فتنه وشر بر پا شد ز هر سو
دادی به دست مستی خنجر ز چشم ابرو

تا درکنار گیرم شاید سهی قدت را
از آب چشمه چشم گردیده دامنم جو

گنج وصالت از رنج ما را به دست ناید
کاری مگر کند بخت ورنه نه زور وبازو

دوزخ مگر نباشد زآن گناهکاران
ای روبهشتی از چیست برمن نیفکنی خو

گوید که خواجه ماست الحق بلنداقبال
شعر مرا بخوانند گر بر مزار خواجو
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.