۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۱۳

ز مو قیمت مشک وعنبر شکسته
به لب نرخ قند مکرر شکسته

چه پرسی دلم ازچه بشکسته در بر
دلم در بر از دست دلبر شکسته

بت من به هنگام مستی مکرر
سر ساقیان را به ساغر شکسته

به هر جا که بنشسته وخوره صهبا
بسی دست وپا سینه وسرشکسته

به دیوار ودرگاهی از شورمستی
زده خنجر آن سان که خنجر شکسته

بکن شادش آزادی ار خواهی از غم
دلا بینی از غم دلی گر شکسته

مرا گر بلند است اقبال از چه
چنین از غم دلبرم پرشکسته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.