هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق، غم، و نیاز به تسکین از طریق باده و وصال معشوق سخن می‌گوید. او از طبیعت و زیبایی‌های آن مانند گلستان و چمن نیز یاد می‌کند و به دنبال آرامش در میان این زیبایی‌هاست.
رده سنی: 18+ اشاره به مصرف شراب و مفاهیم عاشقانه‌ای که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۴۱۹

خیز ای بت من باده گلگون کهن ده
گر باده به من می دهی امروز به من ده

امروز بسی تنگدلم از غم ایام
ده باده و بوسی مزه از تنگ دهن ده

از بهر تفرج گذری کن به گلستان
خجلت ز رخ و قد به گل وسروو چمن ده

از بهر تماشا قدمی نه به کلیسا
حسنی به جمال بت و عشقی به شمن ده

در نافه زلفت ز دل خون شده تعلیم
در پرورش مشک به آهوی ختن ده

رنجور فراقیم یک امروز ز وصلت
آسودگیم از غم و اندوه ومحن ده

از هجر دلم را مشکن داری اگر میل
بر دل شکنی بر به سر زلف شکن ده

خواهی اگر اقبال بلندی چون من ای دل
بر هر چه مقدر شده راضی شو و تن ده
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.