هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، توصیفی شاعرانه از معشوق و جذابیت‌های اوست. شاعر با استفاده از تصاویری مانند چشم سیاه، یوسف و چاه، و خط عنبرین، زیبایی معشوق را ستایش می‌کند و از درد عشق و نگاه معشوق می‌نالد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی و ادبیات کلاسیک فارسی دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی نیازمند درک ادبی نسبتاً بالایی است.

شمارهٔ ۴۳۴

دارد آن مه نه همی چشم سیاه عجبی
به سر از نافه چین هشته کلاه عجبی

گفتمش چشم تو آهوی ختا را ماند
کرد بر روی من از خشم نگاه عجبی

نه عجب یوسف یعقوب گر افتاد به چاه
به زنخ یوسف ما راست چه چاه عجبی

از پی غارت دین ودل ما از مژگان
ترک چشم تو کشیده است سپاه عجبی

خط چو سر زد به رختمهر من افزون تر شد
عنبرین خط تو شد مهر گیاه عجبی

قد ورخسار تو راهر که ببیندگوید
شده طالع به سر سرو چه ماه عجبی

دلم از دولت عشق تو بلنداقبال است
کشد از درد ولی متصل آه عجبی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.