هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از زبان عاشقی بیان می‌شود که از عشق و دلباختگی خود به معشوق سخن می‌گوید. او از زیبایی‌ها و جذابیت‌های معشوق مانند ابرو و لب‌های شیرینش یاد می‌کند و از تأثیر عمیق عشق بر زندگی و روح خود می‌نویسد. همچنین، شاعر به مهارت معشوق در جذب دلها اشاره کرده و از دردها و شیرینی‌های عشق می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند غارتگری دل و مرارت عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۴۳۷

ای دل بیا برای تو دارم بشارتی
ابروی یار کرده به قتلت اشارتی

گفتم که بوسه ای ز لبت نذرما نما
دشنام داد لیک به شیرین عبارتی

دادیم جان بهیار و خریدیم بوسه ای
بی مایه کس نکرده بدین سان تجارتی

من ضبط دل چگونه توانم که چشم او
داردعجب به بردن دلها مهارتی

دین ودلی نمانده که چشمت نبرده است
غارتگری نکرده بدین گونه غارتی

شیرین بود ز بسکه لب شکرین دوست
یادش فزون نموده به طبعم حرارتی

هر کس که خانه اش شده ویران ز سیل عشق
مشکل که تا به حشر پذیرد عمارتی

شاید که همچو من شوداقبال او بلند
هرکس که عشق افکندش درمرارتی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.