هوش مصنوعی: شاعر از ناپایداری و بی‌وفایی معشوق شکایت می‌کند و به یاد روزهای خوب گذشته و وعده‌های معشوق اشاره می‌کند. او ابراز تأسف می‌کند که اگر از بی‌وفایی معشوق آگاه بود، هرگز دل به او نمی‌سپرد. شاعر از از دست دادن آرامش و صبر خود به دلیل رفتار معشوق می‌گوید و آرزو می‌کند که ای کاش معشوق گره از مشکلات او باز می‌کرد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، مفاهیمی مانند بی‌وفایی و اندوه نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۴۵۵

عجب ای ترک بی وفا بودی
چه شد آن عهدها که بنمودی

چه شد آن لطفها که می بودت
چه شد آن وعده ها که فرمودی

به وفاهر چه ما بیفزودیم
توبه جور و جفا بیفزودی

به توهرگز نمی سپردم دل
گر بدانستم این چنین بودی

دل ودین داشتیم و صبروقرار
ازکف ما به غمزه بربودی

عقده ها می گشودی از دل ما
گره از زلف اگر که بگشودی

اگر ای دل شدی بلند اقبال
یک نفس از چه رونیاسودی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.