هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تجربه‌ی خود با یک پری سخن می‌گوید که جام می به او می‌دهد. این می به او بینش و قدرت می‌بخشد و او را از نیازهای دنیوی بی‌نیاز می‌کند. شاعر از پری درخواست‌های بیشتری دارد و هر بار که می‌نوشد، به درک بالاتری از جهان می‌رسد. در نهایت، شعر او در فلک شنیده می‌شود و مورد تحسین قرار می‌گیرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و استعاری است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب به عنوان نمادِ کشف حقیقت، ممکن است نیاز به درک بالاتری از ادبیات و فلسفه داشته باشد.

شمارهٔ ۴۷۰

جام می در دست بگرفت وبه من گفت آن پری
نور حق در دست من طالع شده است ار بنگری

گفتم از اکسیر خودیک ذره زن بر قلب من
تا ز زر ده دهی گیرد مس من برتری

گفت پیش آی و بنوش ومحرم اسرار باش
بی نیازم کرد الحق از شراب کوثری

گفت بدمستی اگر داری ز بزم ما برو
گفتمش دانم که بدمستی بودازکافری

کیمیا جورا شنیدم گفتمستی می پرست
روی او دست پری هست از چه زحمت می بری

راست میگفت وبه حق می گفت وکس باورنداشت
من همان اکسیر را بگرفتم از دست پری

گفت چونی گفتمش یک جام دیگر ده به من
تا به نه افلاک وهفتاختر بجویم سروری

جام دیگر داد و نوشیدم که دیدم هر چه هست
پیش چشم من ز جا برخاست در چالشگری

گفتمش جام دگر ده گفت می خواهی مگر
جسم خاکی را گذاری وز گردون بگذری

گفتمش من مستحقم گفت بستان و بنوش
لیک می سوزد پرت ز اینجا اگر برتر پری

از می دست پری چون شد بلنداقبال مست
در فلک اشعار اورا زهره آمد مشتری
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.