هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار عاشقانه، از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید و از احساسات عمیق خود نسبت به او یاد می‌کند. او از خیال معشوق و تأثیر آن بر دلش می‌گوید و از بندگی و عشق بی‌قید و شرط خود سخن می‌آورد. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند اقبال، حاکمیت، و طبیعت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۴۸۷

بیاد ابروی تو شد قدم به شکل هلالی
نمی شود دل من گاهی از خیال تو خالی

مگر که دیده منجم قد و رخ تو که داده
خبر زغارت وغوغا به تیر ماه جلالی

چه جوئی از دل زارم چه پرسی از من وکارم
برو درآینه بنگر که تا شود به تو حالی

مرا به بندگی خود قبول کن دو سه روزی
ببین به روزچهارم به شهر حاکم ووالی

حلال نیست می اما به من حرام نباشد
چوهست ازکف وجام تو نوشمش به حلالی

در آب شورگهر پرورش نماید ودلبر
در آب شیرین داده است پرورش به لألی

کس ار بلند شد اقبال او ز منصب و دولت
بلند آمده اقبال من ز حضرتعالی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.