هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی است که در وصف معشوق و حالات خود سخن می‌گوید. شاعر معشوق را به زیبایی‌های طبیعی مانند ماه و آفتاب تشبیه می‌کند، اما تأکید دارد که معشوق فراتر از این توصیفات است. همچنین، شعر به موضوع عشق، دل‌باختگی، و گاهی اوقات به مسائل سیاسی و اجتماعی نیز اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و برخی اشارات سیاسی ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به تفسیر و دانش ادبی بیشتری دارند.

شمارهٔ ۵۰۵

اگر در آینه روزی جمال خویش ببینی
زحال من شوی آگه به روز من بنشینی

زهی به صنعت باری زماه فرق نداری
جز این که اومه گردون بودتوماه زمینی

نه آفتاب ونه نوری و نه پری و نه حوری
نه آدمی نه فرشته هم آن تمام وهم اینی

ندانمت به چه مانی که جان وجان جهانی
نگیری ار به خطایم نگارخانه چینی

چو پا به عشق نهادم دلی به دست تودادم
بگوکجاست چه شد کو تو را که گفت امینی

اگر که ناصر دین شه شود ز حال تو آگه
که خصم دولت وجانی وشورملت ودینی

کند سیاست وگوید که فتنه ای توبه ملکم
بگو جواب چه گویی چو گویدت که چنینی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.