هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از درد عشق و فراق می‌نالد و به مقایسه‌ی خود با بلبل و گل می‌پردازد. او از سختی‌های عاشقی و فداکاری‌های عشاق سخن می‌گوید و از بی‌ادبی‌های معشوق شکایت می‌کند. در نهایت، شاعر از معشوق می‌خواهد که ساکت شود تا او بتواند از وصف عاشق بگوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه‌ی عمیق و استفاده از استعاره‌های ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'بلای دل و آفت جان بود' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

بخش ۱۰ - گفتگوی گل با بلبل

گل از بلبل از بس که در خنده شد
ز خود بلبل زار شرمنده شد

به بلبل بگفت ار به من عاشقی
اگر من چو عذار تو چون وامقی

نمردی چرا در فراق از غمم
که تا زنده گردی کنون از دمم

مگر عاشقی کاری آسان بود
بلای دل و آفت جان بود

بسا کس که در عاشقی مرده اند
بسی آرزوها به گل برده اند

توکی همچو عشاق دلخسته ای
به تهمت به خود عشق را بسته ای

اگر عاشقی کو ادب های تو
چه شد یا رب نیم شب های تو

بودعاشق اندر بر دوست لال
شود محو جانان به بزم وصال

تو بس گفتگو پیش من می کنی
تو آشوب ها در چمن می کنی

رو از عاشقی دم مزن پیش من
نمک پاش کم باش بر ریش من

بشو ساکت اندر برمن دمی
که تا گویم از وصف عاشق کمی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹ - احوال پرسی گل از بلبل
گوهر بعدی:بخش ۱۱ - تعریف کردن گل از صفت عشاق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.