هوش مصنوعی: متن دربارهٔ پشیمانی از اعتماد به دیگران و تجربهٔ خیانت است. شخصیتی که به فاخته (کبوتر) اعتماد کرده، اکنون از رفتار خود شرمسار است و از بخت بد خود می‌نالد. او متوجه می‌شود که حتی کسانی که به ظاهر دوست هستند، ممکن است دشمنانی پنهان باشند. در پایان، پندی از یک استاد نقل می‌شود که هشدار می‌دهد نباید به هر کسی اعتماد کرد، زیرا حتی در میان انسان‌ها نیز ابلیس‌هایی وجود دارند.
رده سنی: 14+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، موضوع خیانت و عدم اعتماد نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

بخش ۱۷ - پشیمان شدن بلبل از گله خود

چوبشنید بلبل زگل این سخن
توگوئی که روحش برون شد زتن

بسی شد پشیمان ز گفتار خویش
خجل گشت بیحد ز رفتار خویش

همی گفت ای وای برحال من
نسوزدچرا بخت واقبال من

کنم گفتگو از چه با فاخته
به من دوست باشد کجا فاخته

به من همدم ومحرم راز شد
عجب دشمنی کرد وغماز شد

بزد تیشه از کینه بر ریشه ام
زجا کنده شد ریشه زآن تیشه ام

کبابم نمود او که گردد کباب
نصیبش نگردد دمی فتح باب

شود یا رب آتش به جان فاخته
که آتش به جان من انداخته

به من خصمی آن سنگدل کرده است
که گل را زمن تنگ دل کرده است

نباید به حرف کسی گوش داد
که پندی است ز استاد نیکونهاد

نباید به دست همه داد دست
که همصورت آدم ابلیس هست
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۶ - جواب گل به بلبل
گوهر بعدی:بخش ۱۸ - ناله کردن بلبل و پرسیدن تاک شرح حال او را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.